بچه های امروزی

شروع نوشتن من...

بچه های امروزی

شروع نوشتن من...

کفشهایم کو...

من چند وقت پیش به مسجد رفتم ولی وقتی که بیرون امدم کفش هایم نبود  من به پلیس گفتم انها تمام شهر را برای یک کفش گشتند و دزد پیداشد.انها ان را کشتند ولی من خندم گرفته بود چون برای یک کفش ان را کشتند.

نظرات 1 + ارسال نظر
بابا سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 20:15

این روزها تو دنیا انسانها رو به خاطر چیزهایی بی ارزشتر از یک کفش هم میکشند پسرم...به امید روزی که همه با هم دوست باشند...

واقعن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد