ان دعوا شوخی شوخی جدی شد دعوای ان دوتا به یقه گیری کتک کاری کشیده بود تا که یک روز یکیاز انها با یک مشت محکم چشم ان دیگری رو کبود و سیاه کرد فردا ان روز پسری که کبود شده بود با کیلید خود به جون ان دیگری افتاد کیلید را دراورد و به سر و دل ان دیگری زد.
پسری که مدادش گمشده بود علی نام داشت و ان دیگری رضا. علی کیفش را گذاشت در کلاس و رفت و به بازی خود رسید ولی رضا کیف علی را برداشت و ان را زیرورو کرد بعد از کلی گشت زدن در کیف علی...
در ادامه با ما همراه باشید