جامدادی علی را پیدا کرد ان را زیر و رو کرد و وقتی دید که مدادش نیست خیلی ناراحت شد ود در ان لحضه علی وارد کلاس شد دید کیفش زیر و رو شده و رضا هم دارد گریه میکند علی جامدایی اش را از رضا گرفت و او را هول داد و بهش گفت: چرا کیف منو زیر و رو کردی بعد کیفش را مرتب کرد. رضا از او عذر خواهی کرد و گفت: من را ببخش من بیخودی به تو شک کردم و ...
در ادامه با ما باشید ...
برایتان موفقیت توام با سر بلندی آرزومندم
شما هم به من سر بزنید واقعا دست گلتون درد نکنه،تشکرررررررررر
89561
چشم حتما همین العان

ببخشید میشه ادرس سایت رو بدید